مهمونی عمه رضوان
چند وقت پیش رفتیم خونه عمه رضوان و دو روز حسابی بهشون زحمت دادیم و کلییی هم خوش گذشت. آنقدر جوجه کباب خوشمزه بود که گفتم حتما عکسش رو بزارم ******** این هم گل پسری ما خونه عمش ********* روز دوم هم رفتیم کنار رودخونه که اونجا هم عالی و صد البته باصفا بود ولی یادم رفت از رودخونه عکس بگیرم. این هم ماجرای آقا رادوین و طبیعت: رادوین: چه کیفی می ده بازی با چوب... رادوین:آخ جون انگار یه چوب بهتر و بزرگتر پیدا کردم رادوین: بزار بلندش کنم... رادوین: انگار برام خیلی بزرگه؟؟!!!! و......وقتی رادوین می افته و از ته دل می...
نویسنده :
لیلا
17:23